تولید زنجیره ای (integration) اینتگریشن
تولید زنجیره ای (integration) عبارت است از همکاری و همگامی ارگانیک حلقههای موثر زنجیره تولید گوشت مرغ و تخم مرغ برای نیل به بهرهوری اقتصادی خرد و کلان در جهت تولید محصول نهایی مصرفی. این شیوه بعد از جنگ جهانی دوم و از دهه شصت در کشورهای بزرگ تولید کننده محصولات طیور، از جمله آمریکا و سپس در کشورهای اروپایی توسط یکی از حلقههای زنجیره (کارخانجات خوراک دام، کشتارگاهها و...) شکل گرفته و محاسن بسیار زیادی چه برای بنگاههای اقتصادی و چه مصرف کنندگان (به لحاظ تبعات حاصل از افزایش کیفی تولیدات) و برنامهریزی تولید و صادرات برای دولتها در پی داشته است.
اینتگریشن یک مدیریت خلاق و همه جانبه نگراست
در مراجعه به فرهنگ لغات در مقابل کلمه integration )) مییابیم: یکپارچهسازی، ائتلاف، انضمام، اختلاط، یکپارچگی، اتحاد عناصر مختلف اجتماع. ملاحظه میشود با یک مراجعه ساده به فرهنگ لغات پاسخ سوال را به درستی دریافتهایم. در بحث یکپارچهسازی تولیدگوشت مرغ نیز موضوع به همین سادگی قابل تبیین است. اتصال بحثهای مختلف تولید مرغ به یکدیگر از ابتدا تا مصرف کننده نهایی(مرغ اجداد، مرغ مادر، مرغ گوشتی، جوجه کشی، کارخانهدان، کشتارگاه، بسته بندی، شبکه توزیع و...)
این شیوه مدیریت بر تولید و بازار در تمامی کشورهای تولیدکننده عمده مرغ عامل اصلی توسعه صنعت بوده است، به عنوان مثال ترکیه طی یک دهه با اتخاذ این شیوه عقب ماندگی سی ساله خود در قیاس با ایران را پشت سر گذاشت. طبعاً آمریکا، برزیل، تایلند، آفریقای جنوبی، فرانسه، هلند، انگلستان و... نیز خیلی زودتر آغاز نموده و به سرانجام رسیدند. به بیان بهتر، آیا شما کشور تولیدکننده عمده گوشت مرغی را میشناسید که براساس مدیریت برواحدهای منتزع و پراکنده از هم توانسته باشد به بازار رقابت مرغ وارد شود؟
این شیوه تولید مرغ در مراکز تولید جدا از هم (20 هزار واحد مرغداری گوشتی، 450 واحد مرغ مادر و تعداد زیادی جوجه کشی و کارخانه دان، کشتارگاه) و در معامله هر روزه با یکدیگر به طوری که هر یک کوشش نمایند سود خود را به حداکثر برسانند، باعث ظهور دو قدرت ماورا تولید شده است، یکی دستگاه عریض و طویل دولتی که به عنوان حمایت از مصرف کننده نظارت و دخالت روزمره در امر تولید دارد و دوم بازار واسطهگری بسیار قدرتمند که به سودهای بادآورده عادت کردهاند و هر روزه سود خود را از شما مطالبه میکنند. نتیجهی آن، انقیاد تولیدکننده و بهای گران محصول برای مصرف کننده است.
لذا اگر بپذیریم که دولت به حوزه سیاستگذاری کلان خود بازگردد و واسطهها فعالیتهای واسطهپذیر انجام دهند نه در عرصه تولید گوشت مرغ و تخممرغ وارد شوند، چارهای نداریم جز اتحاد و اتصال حلقههای مختلف زنجیره تولید.
اکنون چند سالی است که برخی از تولیدکنندگان برای بقای خود به صرافت افتادهاند که با مدیریت زنجیره تولید چالشهای خود را در مواجهه با بازار به سرانجام رسانده و با کاهش بهای تمام شده حاشیه امن اقتصادی برای خود ایجاد نمایند.
نمی توان نسخه خاصی برای یک شیوه اجرایی مناسب پیچید. مثلاً در آمریکا سهم مالکیت در شرکتهای بزرگ به ترتیب زیر نزولی است:
1- کشتار و فرآوری مرغ (بیشترین سهم مالکیت)
2- کارخانه دان
3- کارخانه جوجه کشی
4- مزارع مرغ مادر (اجداد و مادر)
5- مزارع پرورش مرغ گوشتی
در ترکیه و بسیاری از کشورهای اروپایی تمرکز عمده مالکیت بر حلقههای مرتبط کننده مزارع (کارخانه دان، کشتارگاه و جوجه کشی) است و مطابق مطالعات انجام شده به سفارش معاونت امور دام برای جستجوی ساختار مناسب در ایران، مزارع مرغ مادر را نیز جزء ضرورتهای مالکیتی در شرکتهای یکپارچه شناختهاند به هر روی، در تحلیل نهایی قطعا بیشترین چسبندگی از ناحیه مرغداران گوشتی به شرکتهای یکپارچه حادث خواهد شد زیرا تنهاتر از همه هستند. مرغداران مادر به یمن همبستگی در انجمن و کنترل تعداد مرغ اجداد طی سالیان اخیر با بازار بالنسبه خوبی مواجه بودهاند و هنوز خود را قویتر از آن میبینند که تمایل به چسبندگی به شرکتهای یکپارچه داشته باشند.
به نظر میرسد آنانی که قصد ورود به این عرصه را دارند بدوا میبایست بر مدیریت کامل کشتارگاه، کارخانه دان، حجم قابل توجهی مرغ جهت ایجاد برند و حضور مستمر در بازار متمرکز باشند. تولید جوجه یکروزه به عنوان یک نهاده همچون ذرت وسویا متناسب با تقاضا در بازار موجود بوده و بایست موجود باشد خصوصاً با افزایش بهای ارز و قیمت تمام شده تخم مرغ نطفهدار، صادرات مازاد آن توجیه اقتصادی داشته و انشاا.. محدودیتهای موجود در جوجهریزی اجداد که خود باعث ایجاد رانت شده است برداشته شود.